یک داستان با نتیجه جذاب خونه برای س.ک.س با دوست دخترم آماده بود...نتیجه

خونه برای س.ک.س با دوست دخترم آماده ی آماده بود

یه بنده خدایی میگفت : همه چیز رو ردیف کرده بودم برای یک س.ک.س بی سابقه! بابا و مامانم رو فرستادم خونه ی خاله و عمّه، خونه برای س.کس با دوست دخترم آماده ی آماده بود.
حساب همه چی رو هم کرده بودم،رفتم دنبال دوست دخترم،دیدم زودتر از من ، جایی که باهم قرار گذاشته بودیم ؛ منتظرمه،خدائیش دختر پایه ایه،خیلی دوسش دارم،من و اون وقتی همدیگرو دیدیم ، آروم و قرار نداشتیم

تو ذهن من فقط یه چیز میگذشت

اونم این که وقتی رفتیم خونه چطور ....

احتمالا اونم به همین چیزا فکر می کرد ...

نتیجه رو حتما بخونید.....

بقیه در ادامه مطلب.....



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 2 ارديبهشت 1396برچسب:یک داستان با نتیجه جذاب خونه برای س,ک,س با دوست دخترم آماده بود,,,نتیجه , , | 2:2 | نويسنده : ابوعمر |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد